به بهانه روز پدر (تقدیم به پدران آسمانی)

نامه ای به پدران آسمانی

بنام خدای شهیدان ، خدای شقایق ها ، خدای لاله ها

امشب هم مثل همه شب هایی که دلتنگی بهانه ای می شود برای نوشتن ؛ برایت مینویسم ؛

پدران آسمانی من سلام !

امشب هم آماده ای تا بشنوید دلتنگی هایم را ، نه از هوای دلم که ابریست ، نه از هوای دیدگانم که بارانیست ؛

امشب با یک حال و هوای دیگری برایت می نویسم اما با کلام دل خودم …

ما از نسل آفتابیم ؛ از نسل مردان آسمانی ؛ از نسل ایثار و خون و گلوله …

از نسل نخل های بی سر … از تبار شقایق زادها …

ما می دانیم ؛ جنگ یعنی سینه سپر کردن … جان فدا شدن … یعنی ازخودگذشتن … یعنی

پایداری و مقاومت … یعنی استقامت

مردم این شهر دربرابر موشک ها و بمب باران ها …

دزفول در زمان پدرآسمانیم شهر و سنگر بود …

ادامه نوشته

مناظره خدا و تو ....

-تو گفتی : آن ناممکن است

- خداوند پاسخ داد : همه چیز ممکن است

-تو گفتی : هیچ کس واقعا مرا دوست ندارد

-خداوند پاسخ داد : من تو را دوست دارم

-تو گفتی : من بسیار خسته ام

- خداوند پاسخ داد : من به تو آرامش خواهم داد

-تو گفتی : من توان ادامه دادن ندارم

-خداوند پاسخ داد : رحمت من کافیست

-تو گفتی : من نمی توانم مشکلاتم را حل کنم

-خداوند : من گام های تورا هدایت خواهم کرد

-تو گفتی : من نمی توانم آن را انجام دهم

-خداوند : تو هر کاری را با من میتوانی به انجام برسانی

-تو گفتی : من نمیتوانم خود را ببخشم

-خداوند : من تو را بخشیده ام

-تو گفتی : من میترسم

- خداوند : من روحی ترسو به تو نداده ام

-تو گفتی : من همیشه نگران و نا امیدم

-خداوند : تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار

-تو گفتی : من به اندازه کافی ایمان ندارم

-خداوند : من به همه به یک اندازه ایمان داده ام

-تو گفتی : من به اندازه کافی باهوش نیستم

-خداوند : من به تو عقل داده ام

-تو گفتی : من احساس تنهایی میکنم

-خداوند : من هرگز تو را ترک نمیکنم

 

احادیثی چند درباره ماه رجب

حدیث شماره یک :
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :

هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند و در رکعت اول بعد از حمد یکصد مرتبه "آیه الکرسی" بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد دویست مرتبه سوره "توحید" را بخواند پیش از مرگش یا جایگاه خود را در بهشت میبیند یا به او نشان می دهند.[1]

حدیث شماره دو :
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :


رجب ماه استغفار امت من است.در این ماه زیاد استغفار کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است.[2]

حدیث شماره سه :
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :


هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می شود.[3]

حدیث شماره چهار :
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :


ماه رجب ماه بزرگی است,ثواب کارهای نیک در آن دو برابر می شود و هر کس یک روز از آن روزه بگیرد,مثل کسی است که یک سال را روزه گرفته است.[4]


منابع :

  1. وسائل الشیعه,8 ,96
  2. وسائل الشیعه,10 و 511
  3. اقبال الاعمال,634
  4. فضائل شهر رجب,498

تو منظور منی

حافظ و دلتنگی

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

                                             که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر

                                              نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد

                                             که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست

نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس

                                            بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست

مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را

                                              که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست

نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است

                                              فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست

زبان ناطقه در وصف شوق نالان است

                                              چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت

                                              چرا که حال نکو در قفای فال نکوست

نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است

                                               که داغدار ازل همچو لاله خودروست

رجب یعنی......

 

ماه رجب،فرصت دوباره جهت آشتی با خدای من،ماه آمرزش و بخشش،ماه انتظار به کرم

خدا،ماه حقیقی بندگی در راه خدا....

 

شهادت امام هادی(ع)

 

به کوری دو چشم آن حقیری

                                که از فرط حقارت بد دهان است

به هر دیوار این دنیا نوشتم

                               نقی زیباترین نام جهان است؛

شهادت مظلومانه امام هادی(ع)تسلیت باد.

 ما را هم در امشب(لیله الرغایب)از دعای خیرتان فراموش نکنید.

دل نوشته ی امشب برای ...تمام آدم های مجازی...

دنیای مجازی....آدم های مجازی...زندگی مجازی....لحظه های مجازی....دل تنگی های مجازی...

دوستی های مجازی...انتظارهای مجازی...عشق های مجازی...روزگار مجازی...

محبت مجازی....چهره های مجازی...حرف های مجازی....دیدار های مجازی...همه چیز مجازی...

و اما در گیر و دار تمام این لحظه های مجازی حقیقت تلخی هم هست...

من تنها...تو تنها...او تنها...ما تنها....

کمی از این مجازی ها فاصله بگیریم وحقیقی شویم...

تا دیگر مجازی پسوند تمام اعمالمان نشود...

تا صفحه ی مانیتور برای من و تو همدم لحظه های تنهایی نشود...

تاجانشین آدم های واقعی زندگی نشود....

بیایید کمی مجازی نباشیم...

ضمیمه 1:

به قول شیخ اشراق در رساله «فی حقیق العشق»:

وقتی محبت به عنایت رسید آن را عشق گویند.

ومن مانده ام که در این زندگی که هر روز حتی حرف ها و نگاه ها و محبت ها هم مجازی می شوند واقعا محبتی به عنایت میرسد که عشقی هم به دنبالش بیاید؟؟؟؟؟و اگر شیخ اشراق بود به حال امروز من وتو می خندید....

ضمیمه 2:

فرازی از صحیفه ی سجادیه

خــــدایا، چنــان کــن که روزهــای عمــرم در انجـــام دادن کــاری سپــری شود کــه مــرا برای آن آفــریده ای-آمین

و دعای من:خدایا کمکمان کن هرچه که هست حقیقی باشد نه مجازی...

حتی نگاهی...لبخندی....حرفی...محبتی...اشکی...و....

دل نوشته ی امشب برای پیشواز شب آرزوها...

و دوباره عاشقانه ای دیگر در راه است....

هر بار به بهانه ای در رحمتش را می گشاید...

واین بار بهانه همان لیله الرغائب است...همان شب آرزوها...

که مینشینی و حرف ها می زنی...آرزوها می کنی....برای خودت...برای دوستانت...برای همه ی آن هایی که جایی در زندگی ات دارند...در قلبت...

مینشینی و چشم می دوزی به آسمانش...که منتظراست آرزوهایمان را بگیرد...

و این ها همه بهانه است...تا بار دیگر پیوندی باشد...

بین زمین و آسمان...که گاهی یادمان می رود پیوندی این چنین هم بوده است...

شب آرزوها در پیش است...که بهترین ها را بخواهی...

شبی که باید برای چند دقیقه هم که شده دل به کائنات بدهی و هم صدا با تمام بندگانش آرزو کنی...

و به راستی چه یگانه خدایی....

وچه زیبا قصه ای دارد عشقش....

واین یعنی یک معشوق وعاشقی به تعداد آدم ها...

ضمیمه 1:

درود به رندی که چون پیاله گرفت....

به یاد حریفان خسته جان افتاد....

 همان خدا ی بی نهایت گاهی به اندازه ی آرزوهای من و تو گسترده می شود...

وشاید این بار لبخند تو عاشقانه ترین نجوای روی زمین باشد...

پس دوستانت را هم به آرزویی میهمان کن...


ضمیمه 2 :

❋هر آن کسی که دراین حلقه نیست زنده به عشق❋

❋بر او نــــمرده به فـــتــوای مــــن نـــــــمــــاز کـــنـید❋




دل نوشته ی امشب برای شب آرزوها...

و امشب شب آرزوهاست...

شبی که  گره خورده به آدینه ای دیگر...

و باز هم آدینه ای بدون تو....

و منی که دل تنگ تر از تمام شب های آرزو آمده ام تا با تو لحظه ای خلوت کنم...

آرزوهایم یک یه یک بر باد رفتند...و این شده کار هر روزه ی من که با فال حافظی در دست آمدنت را آرزو کنم...

می گویند امشب خدا هر چه را که بخواهی هدیه ات میکند...
و امشب با تمام اشک هایم  آمده ام تمام آرزوهایم را نذر آمدنت کنم...

تمام دل تنگی های امشب را...


آمدنت به تمام آرزوهایم می ارزد....

پس خدایا تمام آرزوهایم نذر آمدنش...

ضمیمه 1 :در میان آرزوهای امشب یادمان نرود آمدنش را آرزو کنیم...

که آمدنش به تمام آرزوهای امشب می ارزد...

اللهم عجل لولیک الفرج...


ضمیمه 2 : به یاد تمام کسانی باشیم که در قلبمان جایی دارند...

حتی آن هایی که بدی کردند ورفتند و...

پرورد گارا......پرورد گارا.....پرورد گارا.......................

پروردگارا

دستانم را در دستان توانمند تو می گذارم

تا همچون کودکی نو پا مرا راه رفتن بیاموزی

و به ان راهی راهنمایم باشی,

که تو می خواهی و می پسندی

 

دستانم را در دستان پر مهرت می گذارم

تا دلم را به ارامش مصفا کنی

و لبریزم کنی از محبت و نور وجود بی مانندت

پروردگارا

دستانم را در دستانت می گذارم

تا خود را میهمان قلب دردمندم کنی

و مرهمی باشی برای روح ازرده و دل نازک من

پرورد گارا

با دستان پر مهر و پر قدرتت ,و خیرخواهی بی مثل و مانندت

و رحمانیت بی پایان, و الطاف ربوبی بی دریغت

دستانم را محکم گیر و رها مکن

 و امواج سرکش و دریای متلاطم دلم را ارامشی طوفانی ببخش

 

خدای من ........... تنهام نذار ......................

دلم هوای گریه دارد

و دستانم بی رمق تر از همیشه برای نوشتن التماس قلم را دارند

چشمانم به تاری این دنیا عادت کرده ..

چاره ای نیست باید صبر کرد

هر چند این لحظه ها نایی برای حرکت ندارند اما

 باز هم من دیوانه،به دنبال توام

این وجود غایب توست که مرا بی قرار دیدنت کرده است

و مطمئن باش که روزی نخواهد رسید که من دست از این جست و جو بردارم

ایستگاه دلتنگی،

آری همیشه اینجاست که تو را حس می کنم...

هر وقت که میگویم می خواهم ببینمت طوری سرم را گرم می کنی

اما دیگر دستت برایم رو شده

اینبار تا نیایی که ببینمت دست از گریه نمی کشم آنقدر زجه می زنم تا دلت به حالم بسوزد

آن وقت برای آرامش خودت هم که شده می آیی به دیدنم.............

 

 

اے حرمت ملجأ درماندگان...

اے حرمت ملجأ درماندگان...
---


دلم هواتو کرده اقا .....

تو نبودے اشک واره ے گونہ هایم را بہ کدام صحن و سرا متبرک می کردم؟

تو نبودے رمق پاهایم را بر سنگفرش هاے کدامین خانہ ارزانی می کردم؟

تو نبودے دل بہ قربِ کدامین سقاخانہ ے آشنا می سپردم؟

فداے رقص بیرق سبزت بر کرانہ ے آسمان

کرامتت نبود،بخیل می شدند بذرهاے سرخ ِ روئیدنم..

تو نبودے،درد و تنهایی و خستگی و آوارگی و بی خانمانی می کشت مرا..

دو قطره اشک سُر می خورد و می ریزد..گره اے،پنجره اے،صحن و سرایی..

کسی مرا بہ ضامن دلم برساند..بہ انیس نفس هاے غصہ دارم..بہ طبیبم..

 

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/11/01/13901101095025711_PhotoL.jpg


اين الرجبيون

 

در صحرای محشر بیرقی افراشته می شود و همه مردم از اولین و آخرین زیر لواء آن قرار می گیرند، بااینکه وادی بسیار وسیع است، اما جای سوزن انداختن نیست و مردم مانند تیر در ترکش به سختی در کنار هم قرار گرفته اند (1)، همه سر در گریبان حسرت فروبرده اند و عرق شرم از سر و رویشان می‏چکد و البته زمین نیز همچنان بی‏قرار حادثه‏ای در شرف وقوع است(2)، گنهکاران و فریب خوردگان قرار ندارند و اهمال کاران و غفلت زدگان چون گنگ خواب دیده حیرت زده اند...

 

جملگی در انتظار موعد رسیدگی به نامه اعمال تک تک بندگان هستند که ناگهان منادی ندا سر می دهد که «أین‏الرجبیون»، اهل ماه رجب کجایید؟

 

جمعی بر می‏خیزند که چهره‏شان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پریشان و متحیر اهل محشر را می شکافند و در پیشگاه حقیقت هستی و مالک این روز می ایستند. منادی، ندا سر می‏دهد که بهشت بر شما گوارا باد و ایشان با آرامشی رشک برانگیز به سمت مامن الهی حرکت می نمایند که زمزمه ای برمی خیزد که: "اینها چه کسانی بودند که چنین با احترام و آسان از صراط گذشتند؟"

 

یکی از همان سیرتان پاسخ می گوید که: ما رجبیون هستیم، زنان و مردانی که وقتی ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سایه افکند با روی گشاده به استقبالش رفتیم، روزهایی از آن را روزه گرفتیم و شبهایش را به عبادت صاحبش گذراندیم(3). از همین روست که در این روز که نه ثروت های اندوخته‏تان در دنیا و نه فرزنددان برومندتان به کارتان نمی آیند (4)  نجاتمان بخشید و مقام شفاعتمان داد(5)، ما در ماه او که همان ماه رجب است از بذل مال دریغ نورزیم، تا برای آخرت خویش توشه‏ای فرستاده باشیم و خداوند بخشاینده به پاس این عمل‏ها مقامی مرحمت فرمود، که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است(6) ...

 

... دروازه‏های مهر و مهربانی باز شده است و سفیر مهربانی حضرت حق بشارت می دهد که :"ای مردم، خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت رو به سوی شما آورده و درهای رحمت در این ماه گشوده است"، پس کسانی که پس از گشایش، در آن را می بندند چه عذری دارند؟

 

ای دوست بدان که :«رجب» نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر است و از عسل شیرین تر. پس هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد، از آن نهر سیراب خواهد شد . به فرموده نبی: « ماه رجب ، ماه خداست در غایت حرمت و فضیلت. اگر کسی روزی از این ماه را روزه بگیرد خدای را خشنود و شعله غضب الهی را خاموش نموده است و دری از درهای جهنم به روی او بسته می شود . ماه رجب ماه استغفار امت من است . رجب را اصّب نیز نامیده اند زیرا که در این ماه ، رحمت خدا بر امت من ریزش می یابد .»

 منبع :

1- بحارالانوار، ج 7، ص 111

2- نهج‏البلاغه، خطبه 102

3- ثمرات الحیاط، ص 451، پیامبر اکرو (ص)

4- قرآن کریم، شعرا؛ آیه 88

5- ثمرات الحیاط، ص 252

6- بحارالانوار، ج 20

 

ماه مبارک رجب

ای دوست بدان که :« رجب » نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر است و از عسل شیرین تر .

پس هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد ، از آن نهر سیراب خواهد شد .

به فرموده پیامبر گرامی : « ماه رجب ، ماه خداست در غایت حرمت و فضیلت . اگر کسی روزی از این ماه را روزه بگیرد خدای را خشنود و شعله غضب الهی را خاموش نموده است و دری از درهای جهنم به روی او بسته می شود . ماه رجب ماه استغفار امت من است . رجب را اصّب نیز نامیده اند زیرا که در این ماه ، رحمت خدا بر امت من ریزش می یابد .»

در صحرای محشر که همه دلها نگران و همه چشمها اشکباراست ، آوائی در گوشها طنین می اندازد که : « این الرّجبیون » کجایند کسانی که ماه رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن ماه را انجام داده اند . و بدین ترتیب آن افراد ، از دیگران جدا شده و به رضوان الهی داخل می شوند.

باشد که ما نیز فردای محشر ، مشمول رحمت و غفران الهی واقع گردیم.

دلنوشته قلبم...

"دل نوشته ی خودم"

ته نوشت:

خدا جونم این بازی که با من شروع کردی٬

از اول بازندش معلوم بود...

باشه بابا من باختم خوبه؟!

دیگه جلوتر نریم!

از همین جا برگردیم.

ببین! هرچی جلوتر میریم

تاریک تر و ساکت تر میشه...

اصلا تهش معلوم نیست!!!

من میترسم...

بیا برگردیم

باشه؟!

 

خدایا....حرفم را گوش می کنی....



خدایا ! بشنو این حرفم
خدایا ! این سخن را از صمیم قلب جاری بر زبان دارم
الها ! درد را جز با تو گفتن شرک میدانم
خدایا هر زمان که خواستم بگویم بر زبان درد وجودم را
تو را دیدم که ناظر بر منی
و آگاه از وجودم
باز دیگر بی نیاز از باز گو کردن شدم آخر


خدایا دوستت دارم
خدایا دوستت دارم
خدایا دوستت دارم



امضاء » سوال


بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که

نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد

نه شعور لازم برای خاموش ماندن .






خدايا

تمام مشكل من اينه كه درك نكردم راه درست كدومه!

راهي كه به تو مي رسه كدومه!؟

خودت راهو نشونم بده

نذار به بيراهه برم

 

پیغام دوست داشتنمان


ما پیغام دوست داشتنمان را با دود به هم میرسانیم نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست؟ من که این سو جنگلی را به آتش کشیده ام!

سخنی نیست...

 

سخنی نیست...

ادامه نوشته