به بهانه روز پدر (تقدیم به پدران آسمانی)

نامه ای به پدران آسمانی

بنام خدای شهیدان ، خدای شقایق ها ، خدای لاله ها

امشب هم مثل همه شب هایی که دلتنگی بهانه ای می شود برای نوشتن ؛ برایت مینویسم ؛

پدران آسمانی من سلام !

امشب هم آماده ای تا بشنوید دلتنگی هایم را ، نه از هوای دلم که ابریست ، نه از هوای دیدگانم که بارانیست ؛

امشب با یک حال و هوای دیگری برایت می نویسم اما با کلام دل خودم …

ما از نسل آفتابیم ؛ از نسل مردان آسمانی ؛ از نسل ایثار و خون و گلوله …

از نسل نخل های بی سر … از تبار شقایق زادها …

ما می دانیم ؛ جنگ یعنی سینه سپر کردن … جان فدا شدن … یعنی ازخودگذشتن … یعنی

پایداری و مقاومت … یعنی استقامت

مردم این شهر دربرابر موشک ها و بمب باران ها …

دزفول در زمان پدرآسمانیم شهر و سنگر بود …

ادامه نوشته

دلنوشته های زائران کربلای ایران به شهدا

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

همه جا بوی ریا می آید اما شلمچه بوی خدا می داد به یادم نمی آید که چه بزرگمردهایی رفتند دیگر برنگشتند اما اکنون شلمچه به من می فهماند که چه کسانی؟ چه را؟و چگونه رفتند.

شلمچه تجلی گاه حق است،تجلی گاه خونی که در مسجد کوفه ریخته شد و سرخی آن تا شلمچه ها امتداد دارد.شلمچه قطعه ای از بهشت است که اگر دست بر خاک آن زنی و وضو بگیری خون و روح هزاران شهید شاهد زیارت تو می باشد.

ادامه نوشته