درد دل پسره بسیجی ....

میگن مملکت مال شماست...
میگن ریش داری کار میخوای چی کار ...
میگن ریش داری به اندازه سانتی متر وام میدن بهت ...
میگن همه جا رو گرفتید ...
میگن افسرده ای ...
میگن سرخ نشی استین بلند میپوشی تابستون پیرهن مشکی ...
میگن درس چرا میخونی یقه آخوندی پوشیدی حله ...
میگن چرا دانشگاه میای ریش داری نمره حله دیگه ...
سرت رو بندازی پایین میگن داری کاشی ها رو میشماری
موتور داشته باشی میشی یابو سوار ، گاهی خودت هم نقش یابو رو بازی میکنی
یقه گرد که بپوشی یا دکمه آخر پیراهنتو که ببیندی میگن برادر خفه نشی یهو کپسول اکسیژن بیارم ...
اگه تو یه جای عمومی مثل دانشگاه سرت رو بندازی پایین میشی امل ( اومل ، عمل ، همون دیگه که همه به ما میگن دیگه املاشو بلد نبودم ) ...
بلند بلند تو خیابون نخندی میشی افسرده ...
میخوان صدات هم بزنن با الفاضی که باعث میشه از خجالت آب بشی خطابت میکنن ...
آی برادر توفیق نشستن در جوار ملکوتی ما را به ما عطا بفرما !!!!!
سر درس استاد که میشینی انقدر باید تیکه بخوری که نرفتن به دانشگاه رو ترجیه میدی به رفتن....
تو خیابون که میری یه جوری نگاه میکنن که دیو سپید تو شاهنامه اومده ...
سه تا که چه عرض کنم شیش تا شاخ رو سرته ...
خدا نکنه یه ماشین داشته باشی ، انقدر متلک میندازن و فحش میخوری که از خجالت ماشینو بندازی تو دره تا اونور شهر پیاده بری ....
خدا نکنه تو ماشین مداحی بزاری !!!!! حتی محرم ، پدرتو با بلند گوهای ماشینشون در میارن ، انقدر تورو نگاه میکنی که ضبط رو ازجاش میخوای بکنی ...
تازگیا هم که نیروی انتظامی عزیزمون از برادران حزب الهی خوب از خجالت در میاد و ماشینشون رو برای بلند کردن نوار مداحی تو محرم میخوابونه ....!!!!
اگه اگه اگه اگه .......
ههههههیییییی ......
.
.
.
.
.
.
چه گناهی کردیم بچه حزب الهی شدیم ....
در زمان غیبت چه کردیم؟أین مهدویون؟